English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (502 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
point of sale U محل ای در مغازه برای پرداخت قیمتهای کالاها
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
pos U محلی در مغازه که قیمت کالاها پرداخت میشود
packing U عمل قرار دادن کالاها در جعبه و بسته بندی آنها برای مغازه ها
secure transaction technology U سیستم ساخت ماکروسافت برای ایجار اتصال ایمن بین جستجوگر کاربر و وب سایت فروشنده که به کاربر امکان پرداخت قیمت کالاها روی اینترنت میدهد
labor theory of value U براساس این نظریه قیمتهای نسبی کالاها به مقادیر نسبی کارکه در تولید ان کالاهابکاررفته بستگی دارد بخش عمدهای از اقتصاد مارکس برپایه نظریه ارزش کارقرار دارد
S HTTP U سیستمی که خط امنیتی بین جستجوگر کاربر و وب سایت فروشنده ایجاد تا به کاربران امکان پرداخت قیمت کالاها از طریق اینترنت بدهد
equation of exchange U متوسط قیمت کالاها و خدمات نهائی و مقدار تولید کالاها وخدمات
veil of money U نظریهای که براساس ان پول فقط بعنوان پوشش برای کالاها و خدمات بحساب می اید
universal U سیستم کدگزاری میلهای چاپی استاندارد برای مشخص کردن محصولات در یک مغازه
Laundry / Dry cleaners U مغازه لباسشویی و مغازه خشکشویی
packaging U ماده محافظ اشیا که بسته بندی می شوند. مواد جذاب برای بسته بندی کالاها
caught short <idiom> U پول کافی برای پرداخت نداشتن
shoplifting U دزدی از دکانها و مغازه ها سرقت از دکانها و مغازه ها
cash on the barrelhead <idiom> U پولی که برای خرید چیزی پرداخت می شود
market prices U قیمتهای بازار
official prices U قیمتهای رسمی
whole prices U قیمتهای عمده
relative prices U قیمتهای نسبی
date of grace U مدت مجاز برای پرداخت سفته و برات پس از سر رسید
moonlight fliting U گریز از خانهای هنگام شب برای رهایی از پرداخت اجاره
toll traverse U وجهی که برای عبور از املاک خصوصی پرداخت میشود
promotion money U دستمزدی که به موسسین شرکت برای خدماتشان پرداخت میشود
wharfage U وجهی که برای استفاده ازبارانداز پرداخت میشود حق باراندازی
an insolvent estate U دارایی یا ملکی که برای پرداخت بدهی بسنده نباشد
You will have to pay duty on this. شما برای این باید گمرکی پرداخت کنید.
guaranteed prices U قیمتهای تضمین شده
distorted prices U قیمتهای تحریف شده
appearance money U پولی که به افراد مشهور برای حضور در محافل پرداخت میشود
buff stick U بدان پیچیده است و برای پرداخت کردن بکار میبرند
leases U نوشتهای برای واگذاری یک قطعه در یک زمانی به جای پرداخت قیمت
lease U نوشتهای برای واگذاری یک قطعه در یک زمانی به جای پرداخت قیمت
index of retail prices U شاخص قیمتهای خرده فروشی
index of wholesale prices U شاخص قیمتهای عمده فروشی
price support system U نظام قیمتهای حمایت شده
value cost contract U پیمان بستن با قیمتهای پایه
market prices U قیمتهای تعیین شده در بازار
licenses U اجازه از یک تولید کننده به دیگری برای کپی کردن محصولات بدون پرداخت مبلغی
debt finance U افزایش سرمایه از طریق فروش سهام تامین محل برای پرداخت قروض و دیون
licences U اجازه از یک تولید کننده به دیگری برای کپی کردن محصولات بدون پرداخت مبلغی
licence U اجازه از یک تولید کننده به دیگری برای کپی کردن محصولات بدون پرداخت مبلغی
progress payment U پرداخت مبالغ قرارداد طبق پیشرفت کار پرداخت مرحلهای
matt U فلز یامس پرداخت نشده وناخالص تکمیل یا پرداخت مات وبی جلا
matte U فلز یامس پرداخت نشده وناخالص تکمیل یا پرداخت مات وبی جلا
interim financing U پرداخت اقساط به طور کوتاه مدت پرداخت بینابین
effective demand U تقاضای موثرعبارت است از مقدار کالائی که خریداران در قیمتهای موجود مایل و قادر به خریدان هستند
goods U کالاها
usance U مهلت پرداخت پرداخت مدت دار
materiel cognizance U مدیریت کالاها
shipping U ارسال کالاها
complete substitution U جانشینی کالاها
subsitute U جانشینی کالاها
commodity agreements U قرارداد کالاها
dunnage U حفاظ کالاها
class of suplies U گروه کالاها
class of suplies U طبقه کالاها
goods and services U کالاها و خدمات
acrylic lacquer لاک های اکریلیک که دارای حلال های بسیار فرار بوده و برای پرداخت سطح هواپیما بکار میرود
shipment sponsor U مسئول ارسال کالاها
packing U ماده محافظ کالاها.
consolidate goods U کالاها را ادغام کردن
prestowage plan U طرح باربندی کالاها
sets of bill U نسخ ثانی و ثالث و ..... برات که در انها به اصل اشاره وذکر میشود که هریک تازمانی قابل پرداخت هستندکه دیگری پرداخت نشده باشد
STT U نشانه تامین اتصال امن بین جستجوگر کاربر و وب سایت فروشنده که به کاربر امکان پرداخت قیمت برای اینترنت میدهد
supplying U تامین کالاها یا محصولات یا سرویس ها
quality control U کنترل کیفیت مواد و یا کالاها
supply U تامین کالاها یا محصولات یا سرویس ها
shipment unit U یکان مسئول ارسال کالاها
supplied U تامین کالاها یا محصولات یا سرویس ها
escalation U مادهای در قرارداد که براساس ان قیمتهای قرارداد تعدیل میگردد
The goods were shipped by air . U کالاها از راه هوا ( هوائی ) حمل شد
materiel history U خلاصه وضعیت قطعات ووسایل یا کالاها
marshalling yard U محوطه تفکیک و دسته بندی کالاها
stop order U دستور عدم پرداخت از طرف صادر کننده سند مالی به مرجع پرداخت کننده
fate U پرداخت یا عدم پرداخت چک سرنوشت چک
droppage U کسری پرداخت کسر پرداخت
fates U پرداخت یا عدم پرداخت چک سرنوشت چک
daily movement summary U خلاصه وضعیت حرکت کشتیهادر روز یا کالاها
port of embarkation U بندر سوار شدن یا بار کردن کالاها
He swore to having paid for the goods . U قسم می خورد که پول کالاها را پرداخته است
shipping U امور ارسال کالاها ناوگان عمومی یک کشور
tax evasion U عدم پرداخت مالیات بصورت غیر قانونی فرار از پرداخت مالیات
service marking U علایم و مشخصات تجارتی که روی کالاها یا مهمات حک میشود
marshalling yard U محل تفکیک و طبقه بندی کالاها در مقصد یا مبداء حمل
management coding U سیستم کد بندی و علامت گذاری کالاها و ذخایر از نظرمدیریت توزیع
due bill U در CL به این شکل تنظیم میشود : بدهی به اقای ..... مبلغ ..... است که عندالمطالبه پرداخت خواهد شد . تاریخ .... این سند بر خلاف برات و سفته به حواله کرد قابل پرداخت نیست
ransom U وجهی که جهت ازادکردن اسیر یا خریداری مدت زندان قابل خرید پرداخت شودوجهی که جهت احتراز ازتنبیهات جزایی از طرف مجرم و به جای تقبل ان تنبیهات پرداخت شود
ransoms U وجهی که جهت ازادکردن اسیر یا خریداری مدت زندان قابل خرید پرداخت شودوجهی که جهت احتراز ازتنبیهات جزایی از طرف مجرم و به جای تقبل ان تنبیهات پرداخت شود
shopper U مغازه رو
shops U مغازه
shop U مغازه
shopped U مغازه
shoppers U مغازه رو
pay as you go principle U اصلی که بر اساس ان مالیات دریافتی توسط دولت برای سیستم تامین اجتماعی در هرسال به بازنشستگان درهمان سال پرداخت میشود وبنابراین دولت وجوهی را ازاین بابت جمع اوری نمیکند
honey combing U روش انبار کردن و تخلیه کالاها به طریقه لانه زنبوری و خوشهای
warehousing system U روشی که به موجب ان کالاهای وارداتی بدون پرداخت حقوق و عوارض گمرکی به مملکت وارد و انبار میشود و این عوارض درموقع عرضه برای فروش اخذ میشود
shop lifting U دزدی از مغازه ها
tuck shop U مغازه قنادی
store U مغازه دکان
storing U مغازه بزرگ
shopkeepers U مغازه دار
shopkeeper U مغازه دار
storing U مغازه دکان
store U مغازه بزرگ
tuck shop U مغازه حلویات
d. store U مغازه بزرگ
salesclerk U فروشنده مغازه
to shut up a shop U مغازه ای را بستن
shopwalker U راهنمای مغازه
floor walker U راهنمای مغازه
shoplifter U دزد مغازه
shoplifters U دزد مغازه
staging base U پایگاه تجدید سوخت یابارگیری مجدد یا جابجا کردن کالاها در کشتی یا هواپیما
delicatessens U مغازه اغذیه فروشی
haberdashery U مغازه ملبوس مردانه
shop assistant دستیار مغازه دار
mercery U مغازه پارچه فروشی
wineshop U مغازه شراب فروشی
bookshop U مغازه کتاب فروشی
bookshops U مغازه کتاب فروشی
show case U قفسه جلو مغازه
delicatessen U مغازه اغذیه فروشی
rotisserie U مغازه خوراک پزی
stock in trade U موجودی کالای مغازه
soda fountain U مغازه لیموناد فروشی
soda fountains U مغازه لیموناد فروشی
free trade U شیوهای که دران کالاها بدون محدودیتهای دولتی از کشوری به کشوردیگر انتقال داده میشود
five and ten U مغازه اجناس ارزان قیمت
shopped U مغازه گردی کردن دکه
shoplifting U بلند کردن جنس از مغازه
cantina U مغازه خواربار یامشروب فروشی
clerk U کارمند دفتری فروشنده مغازه
burse U مغازه یابازار خرید وفروش
shop U مغازه گردی کردن دکه
shops U مغازه گردی کردن دکه
clerks U کارمند دفتری فروشنده مغازه
shopworn U کهنه ورنگ رفته در اثرماندن در مغازه
The goods in this shop could not be flogged. U اجناس این مغازه باد کرده
sales register U صندوق پول یا ماشین دخل مغازه
window shop U به کالاهای درون ویترین مغازه نگاه کردن
this shope has a well assorted(I'll-assorted)stock. U اجناس این مغازه جور ( ناجور )است
cash registers U ماشین ثبت خرید وفروش روزانه مغازه
cash register U ماشین ثبت خرید وفروش روزانه مغازه
The shops will be open daily except Sundays / excluding Sundays / outside of Sundays [American E] . U مغازه ها به جز یکشنبه ها روزانه باز خواهند بود.
This shop deals in goods of all sorts . U دراین مغازه همه چیز معامله می شود
carnet U اسنادی که در حمل بین المللی بکار برده میشود وموقع عبور محموله توسط کامیون از مرزهای متعددمحموله را از پرداخت حقوق گمرکی بین راه معاف می داردومحموله درمقصد باز وحقوق گمرکی مربوطه پرداخت می گردد
middlemen U کسی که کالارا از تولید کننده خریده به مغازه دار می فروشد
demo U قطعهای در مغازه که به مشتری نحوه کار آن وسیله را نشان میدهد
middleman U کسی که کالارا از تولید کننده خریده به مغازه دار می فروشد
demonstration U قطعهای در مغازه که به مشتری نحوه کار آن وسیله را نشان میدهد
demonstrations U قطعهای در مغازه که به مشتری نحوه کار آن وسیله را نشان میدهد
cumulative delivery diagram U منحنی تحویل تراکمی نموداری که نحوه تحویل کالاها را نشان میدهد
open storage U انبار کردن کالاها در محوطه باز انبارداری در محوطه روباز
circulation control U کنترل جریان اب کنترل چرخش و یاگردش کالاها یا پول
secure encryption payment protocol U سیستمی که یک اتصال امن بین جستجوگرکاربر ووب سایت فروشنده ایجاد میکند تا کاربران بتوانند قیمت کالاها را روی اینترنت بپردازند
barker U پوست درخت کن کسیکه دم مغازه میایستد وبرای جنسی تبلیغ میکند
claim for indemnification U ادعای تضمین خسارت مطالبه پرداخت خسارت مطالبه پرداخت غرامت
income effect U اثر درامدی تغییر در مقدارتقاضای کالا در نتیجه تغییردرامد واقعی بدون تغییر درقیمتهای نسبی کالاها
union shop U مغازه یاکارگاهی که اعضای خارج از اتحادیه کارگری رامیپذیرد مشروط باینکه بعداعضو شوند
ability to pay principle of taxation U اصل توانائی پرداخت مالیات برپایه این اصل مالیات بایدمتناسب با توانائی پرداخت مالیات دهنده وضع شود
income velocity of money U سرعت گردش درامدی پول متوسط تعداد دفعاتی که یک واحد پول روی کالاها وخدمات در طول سال مصرف میشود
SEPP U سیستم تامین کننده خط امن بین جستجوگری کاربر و وب سایت فروشنده که به کاربر امکان فروش کالاها از طریق اینترنت میدهد
EFTPOS U ترمینالی در POS که به یک کامپیوتر مرکزی وصل است که پول را مستقیماگ از حساب مشتری به مغازه منتقل میکند
kiosk U فضایی در صفحه نمایش برای داده کاربر و کامپیوتر برای تامین اطلاعات کلی برای عموم
kiosks U فضایی در صفحه نمایش برای داده کاربر و کامپیوتر برای تامین اطلاعات کلی برای عموم
subscribes U تعهد یا تعهد پرداخت کردن در پرداخت مبلغی شرکت کردن موافقت کردن با
subscribe U تعهد یا تعهد پرداخت کردن در پرداخت مبلغی شرکت کردن موافقت کردن با
subscribed U تعهد یا تعهد پرداخت کردن در پرداخت مبلغی شرکت کردن موافقت کردن با
subscribing U تعهد یا تعهد پرداخت کردن در پرداخت مبلغی شرکت کردن موافقت کردن با
punch U کارتی همراه با محصول یک مغازه , با سوراخهای پانچ شده حاوی داده درباره محصول
punched U کارتی همراه با محصول یک مغازه , با سوراخهای پانچ شده حاوی داده درباره محصول
punches U کارتی همراه با محصول یک مغازه , با سوراخهای پانچ شده حاوی داده درباره محصول
wands U دستگاه کد میلهای خوان یا وسیله نوری که دردست قرار می گیرد با کدهای میلهای محصولات مغازه را بخواند
wand U دستگاه کد میلهای خوان یا وسیله نوری که دردست قرار می گیرد با کدهای میلهای محصولات مغازه را بخواند
collective goods U کالاهای قابل استفاده جمعی کالاهای عمومی که استفاده یک فرد ازانها موجب محرومیت دیگران از استفاده ان کالاها نمیشود
releasing officer U افسر مسئول ترخیص کالاها افسر ترخیص کننده پرسنل
badminton U بازی انفرادی یا دو نفره در زمین به طول 04/31 متر و عرض 01/6متر برای دونفره و 81/5متر در 01/6 متر برای انفرادی و شامل سه گیم وهر گیم 51 امتیاز برای مردان و 11 امتیاز برای زنان
wage fund theory of wages U نظریه مزد بر اساس وجوه دستمزد براساس این نظریه که توسط استوارت میل بیان شده مزد بر اساس رابطه میان کل وجوه مربوط به پرداخت دستمزد و تعدادکارگران تعیین میشودبنابراین برای افزایش دستمزد بایستی یا کل این وجوه را بالا برد و یا اینکه تعداد کارگران را کاهش داد
dividend warrant U چک پرداخت سود سهام اجازه پرداخت سود سهام
Beginner's All Purpose Symbolic Instruction Code U زبان برنامه سازی مط ح بالا برای توسعه برنامه به صورت محاورهای برای ایجاد یک مقدمه ساده برای برنامه نویسی کامپیوتری
plug compatible U دستگاه جانبی که نیازمند هیچ گونه تغییر رابط برای اتصال مستقیم به سیستم کامپیوتری یک سازنده دیگر نمیباشدهمساز برای اتصال سازگاری برای اتصال
microsoft U بزرگترین طراحی و ناشر نرم افزار برای PC و Macintosh. ماکروسافت سیستم عامل را برای IBM PC سافت و پس برای ماکروسافت با مجموعهای از نرم افزارهای کاربردی
drive U چنیدن درایو دیسک متصل بهم با یک کنترولی هوشمند که ازدرایوها برای ذخیره چندین کپی ازدادههای هر درایو برای اطمینان بیشتر تهیه می کنند یا بخش از هر داده روی هر درایو برای سرعت بیشتر
drives U چنیدن درایو دیسک متصل بهم با یک کنترولی هوشمند که ازدرایوها برای ذخیره چندین کپی ازدادههای هر درایو برای اطمینان بیشتر تهیه می کنند یا بخش از هر داده روی هر درایو برای سرعت بیشتر
payments U پرداخت
expenditure U پرداخت
finishes U پرداخت
finishing U پرداخت
trim U پرداخت
renderings U پرداخت
rendering U پرداخت
defrayal U پرداخت
remitment U پرداخت
furbisher U پرداخت گر
outlay U پرداخت
settlements U پرداخت
burnisher U پرداخت گر
bleaching U پرداخت
glosser U پرداخت گر
settlement U پرداخت
finish U پرداخت
pays U پرداخت
Recent search history Forum search
2New Format
4واژه ی مناسب فارسی برای Archetype??
4واژه ی مناسب فارسی برای Archetype??
4واژه ی مناسب فارسی برای Archetype??
4واژه ی مناسب فارسی برای Archetype??
1Potential
1incentive
1affixation
1gorse melatonin
1if you have any question please ask us , we are here to help
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com